
نیمنگاهی به آثار اومبرتو اکو
در پاییز سال 2010 ، مجلهی «سوسیال یوروپ ژورنال» در یک نظرسنجی تخصصی از خوانندگان خود پرسید کدام متفکر بیشترین تاثیر را بر جریان چپ معاصر اروپا دارد. در این نظرسنجی عجیب، نام «اومبرتو اکو» بهعنوان ششمین متفکر تاثیرگذار اروپا بعد از چهرههایی چون یورگن هابرماس، اسلاوی ژیژک و آنتونی گیدنز دیده میشود. اما بهراستی یک متخصص فلسفهی قرون وسطا که از خانهی دورافتادهی قرن هفدهماش در جوار دریای آدریاتیک دل نمیکند، چهطور توانسته به این حد از شهرت و تاثیرگذاری در دنیا برسد؟
اومبرتو اکو بیشک یکی از پرکارترین نویسندگان و متفکران معاصر است و اگرچه دراصل یک متخصص فلسفهی قرون وسطا، منتقد ادبی، نشانهشناس، فیلسوف است و استاد دانشگاه است، بیشتر او را با رمانهای تاریخی برجستهاش مثل «نام گل سرخ» میشناسند. بسیاری از منتقدان روی آوردن اکو به ادبیات عامهخوان و نوشتن رمانهای موفق پرفروش را نشانهی تیزهوشی او دانستهاند، فراستِ فیلسوفی که با ماهیت و نیازهای عصر خود آشنا است و بهخوبی توانسته دانش تاریخی خود را به محصولی قابلفهم برای همگان تبدیل کند. شاید همین تیزبینی بود که او را بهسوی علم نشانهشناسی و مطالعهی پدیدههای اجتماعی و رسانهها سوق داد، پژوهشهایی که شهرت او را به ابعاد تازهای کشاندهاند.
اکو در پنجم ژانویه ۱۹۳۲ در شهر آلساندریا در استان پیدمونت ایتالیا به دنیا آمد. پس از جنگ جهانی دوم برای مطالعهی فلسفه قرون وسطی و ادبیات وارد دانشگاه بولونیا شد. در سال ۱۹۵۴ مدرک لیسانس خود را با پایان نامهای که در مورد توماس آکویناس با عنوان مسایل زیباییشناسی در اندیشهی توماس قدیس نوشته بود، دریافت کرد. در همان سال از خیر کاتولیک بودن گذشت و در سال ۱۹۵۶ با بسط دادن تز دکترای خود اولین کتابش را با نام «مسائل اخلاقی سنت توماس» منتشرکرد. اما سی سال طول کشید تا سواد و تبحر خود را با چاپ کتابی درباره هنر و زیبایی در زیباییشناسی قرون وسطا به نمایش بگذارد. اکو یکی ازمهمترین و فعالترین اندیشمندان و روشنفکران دنیای معاصر و از مهمترین زبانشناسان و نشانهشناسان معاصر ساختارگرا است. از داعیهداران گفتوگو بین شرق و غرب، و افزایش ارتباطات و فهم متقابل در محیط بینالمللی است و علاقهی زیادی به زبان بینالمللی اسپرانتو دارد و هماکنون رئیس دانشکده انسانشناسی دانشگاه بولونیا است. او همچنین متنهای آکادمیک فراوانی در زمینه فلسفه، نشانهشناسی و نقد ادبی نوشته اما با وجود بیش از 40 کتاب تخصصی و صدها مقاله، آنچه نام «اومبرتو اکو» را سر زبانها انداخت، رمانهایش بود.
اومبرتو، قصهگویی برای تمام فصول
اکو در سه دههی گذشته تنها شش رمان منتشر کرده که نخستین آنها «نام گل سرخ» (1980) است و آخرینشان «گورستان پراگ» (2010). «نام گل سرخ» معروفترین اثر اکو در سال ۱۹۸۰ منتشر شد و گفته میشود در سراسر دنیا بیش از ۱۰ میلیون نسخه فروش داشتهاست. داستان جنایتی مرموز و تاریخی است که در سال 1327 میلادی در صومعهای ایتالیایی اتفاق میافتد و در آن اکو دانش خود از قصهپردازی، تحلیل متون مقدس، مطالعات قرون وسطا و نظریهی ادبی را به رخ خوانندهها میکشد. او در مورد موفقیت حیرتانگیز این کتاب میگوید: «ناشر آمریکایی ام به من گفت با اینکه عاشق کتابم شده اما انتظار ندارد بیش از سه هزار نسخه فروش کند. آن هم در کشوری مثل آمریکا که هیچ کس صومعه ندیده یا لاتین نخواندهاست. برای همین به من پیش پرداختی برای سه هزار نسخه داد. آخرسر کتابم در آمریکا دو تا سه میلیون نسخه فروش کرد. کتابهای زیادی پیش از این درباره قرون وسطی نوشتهاند. من فکر میکنم موفقیت این کتاب یک راز است. هیچ کس نمیتوانست موفقیتش را پیش بینی کند.» این کتاب در سال 1365 و تنها چندسال پس از انتشار اثر با ترجمه شهرام طاهری و ازسوی نشر شباویز به بازار کتاب آمد و اکو با همین کتاب به خیل نویسندگان محبوب فارسیزبانها پیوست. بعد از نزدیکِ سی سال قرار است نسخهی تازهای از این کتاب با ترجمهی رضا علیزاده و ازسوی نشر روزنه راهی بازار کتاب شود.
شش سال بعد از نام گل سرخ، اکو «آونگ فوکو» را منتشر کرد، که موفقیتی درحد رمان نخست داشت. این دو اثر اکو را به نویسندهای عامهپسند تبدیل کرد، ازانرو که او بر خلاف آدورنو، هنر مردمی و هنر مدرن را واقعیتهای روزگار به حساب میآورد. آونگ فوکو به تأسی از ده سفیرهی آیین کابالا مشتمل بر ده باب است، و جابهجا ارجاعاتی غامض و رمزگونه به آیین کابالا، کیمیاگری، و نظریهی توطئه دارد. داستان دربارهی سه رفیق به نامهای بلبو، دیوتاولی و کازئوبون است که در یک موسسه انتشاراتی در میلان مسئولیت چاپ سری مطالبی در مورد تاریخ علوم خفیه و انجمن های سری را دارند، و یک روز تصمیم میگیرند از روی مزاح نظریهی توطئهی خودشان را در قالب یک بازی ابداعی پیاده کنند. با در آمیختن توهم و واقعیت دست به بازی با تاریخ میزنند و کمکم اسیر بازی خود و درگیر ماجراهایی پیچیده و ترسناک میشوند. عنوان کتاب برگرفته از آونگی است که فیزیکدان فرانسوی «لئون فوکو» برای نشان دادن نحوهی چرخش زمین اختراع کرده و معنای نمادین خودش را در سرتاسر رمان حفظ میکند. البته بعضیها معتقدند این نام اشارهای دارد به رفاقت اکو با فیلسوف فرانسوی «میشل فوکو» اما اکو از پذیرفتن یا اشاره مستقیم به او امتناع میکند. این اثر را هم علیزاده به فارسی برگردانده و نشر روزنه در 1389 منتشر کرده است. [تصویر: آونگ لئون فوکو]
«جزیرهی روز پیشین» (1994) و «بائودولینو» (2001) نام دو رمان دیگر اکو است که هردو در روزگاران کهن اتفاق میافتند و خوشبختانه هردو اثر به فارسی ترجمه شدهاند – «جزیرهی روز پیشین» توسط فریده مهدوی دامغانی (1376) و «بائودولینو» توسط علیزاده (1386). «مشعل مرموز ملکه لوانا» رمان جذاب دیگری که اکو در سال 2005 منتشر میکند، راوی زندگی «یامبو» فروشندهی کتابهای نایاب ساکن میلان است که از ضعف حافظه رنج میبرد. او میتواند قصهی همهی کتابهایی را که خوانده و سطر به سطر شعرها را بهیاد بیاورد اما اسم خودش را و اعضای خانوادهاش را یاد نمیآورد. پس به خانهی اجدادیاش برمیگردد و به مرور تکههای خاطرات گذشته در جعبههای قدیمی و عکسهای خانوادگی و روزنوشتهای جوانیاش مشغول میشود. در میان رقص دیوانهوار تاریخ گذشته، یامبو تنها دنبال یک چیز است: تصویر ساده و معصومانهی اولین عشق. «گورستان پراگ» آخرین رمان اکو است که همین دو سال پیش منتشر شد، در ایتالیا، اسپانیا، آرژانتین، مکزیک و… پرفروش بود و در همان سال میلیونها نسخه فروخته شد. «گورستان پراگ» طرحوارهی جذاب و پرکششی دارد: پاریس، ماه مارس 1897، کاپیتان سیمون سیمونینی جاعل و ماجراجو و مامور مخفی برای رمزگشایی از یک ترور و تبانی سیاسی که قرار است آیندهی اروپا را دستخوش تغییر کند فراخوانده میشود…
ساده به زبان کودکی
گذشته از رمانهای پرفروش، اومبرتو دغدغهی دیگری هم دارد و آن نوشتن برای کودکان است. کتابهای کودکانهی اکو محصول همکاری او با تصویرگری بهنام یوجینو کارمی است. کتابهای «بمب و ژنرال» و «سه فضانورد» هردو در تلاشند تا کودکان را با واقعیت جهانِ پیرامون آشنا کنند. در «سه فضانورد»، یک آمریکایی، یک روسی و یک چینی همزمان با هم روی مریخ فرود میآیند و هیچکدام به آن یکی اعتماد ندارد. با اینهمه هرسهنفرشان دلتنگِ خانه و مادرشان هستند و وقتی یک مریخی به سراغشان میآید تصمیم میگیرند علیه او باهم متحد شوند. آنها میخواهند مریخی را بکشند ولی متوجه میشوند که مریخی هم یکی مثل خودشان است. «بمب و ژنرال» هم داستان مشابهی دارد و در آن با ژنرال بدجنسی طرفیم که میخواهد دنیا را بمباران کند ولی اتمها از دستش فرار میکنند و سرانجام بمبهای خطرناک عمل نمیکنند. کارمی در تصویرسازی های آبسترهاش به دنبال آشنا کردن کودکان با حجمها و فرمهای محیطی است و تا حد افراط از رئالیسم دور میشود. مصطفی رحماندوست، منیژه مغیثی، و رضا علیزاده کتابهای کودک اومبرتو اکو را به فارسی برگرداندهاند.
نقد ادبی و زیباشناسی قرون وسطا
در سال 1959 اکو با انتشار دومین کتابش با عنوان «زیباشناسی قرون وسطا» توانست موقعیت خود را در بین نظریهپردازان این حوزه تثبیت کند. تمرکز او در این سلسله کتابها بر دو مفهوم یا برساخت فرهنگی «زیبایی» و «زشتی» در سدههای میانی تاریخ غرب است. او همچنین یکی از علاقهمندان به نظریهی پاسخ خواننده یا نقد خوانندهمحور است. در کتاب «اثر گشوده» اکو به مفهوم متن باز میپردازد و مطرح میکند که متون ادبی درواقع میدانهای معناییاند و نه یک خط یا ریسمان معنایی. بنابراین آنها را باید درشکل میدانهایی باز و دارای دینامیک درونی و اثر روانشناختی بیرونی فهم کرد. او در تقابل ادبیات بهمثابه «متن بسته» که خواننده را بهسوی یک خط معنایی محدود و فهمیدنی سوق میدهد و «متن باز» بهعنوان متنی که ذهن و جامعه و زندگی را دایم درگیر فهم خود میکند، متن باز را سویهی برتر تقابل میداند و تاکید میکند که حتی کلمات هم دارای معنای قاموسی ساده و مشخص نیستند بلکه تنها در زمینهی گفته و گفتمان معنیدار میشوند. کتاب مهم «تاریخ زیبایی: (نظریههای زیبایی در فرهنگهای غربی)» را هما بینا بهتازگی به فارسی برگردانده و موسسه تالیف، ترجمه و نشر آثار هنری منتشر کرده است. «هنر و زیبایی در قرون وسطا» هم با دو ترجمه متفاوت از فریده مهدوی دامغانی و مسعود خیرخواه در بازار کتاب ایران یافت میشود.
اکو و نشانهشناسی
اکو امروز بهعنوان نظریهپردازی که نشانهشناسی هم را وارد فاز جدیدی کرد حایز اهمیت است. برخلاف غالب نشانهشناسان که پدیدههای طبیعی و ساختگی این جهان را متنی برساخته از نشانهها میدانستند، تنها موضوعی که برای اکو جذابیت دارد، نه خود اشیا و پدیدهها بهمثابه نشانه، که صرفا «نشانهکارکرد»، کارکرد نشانگانی یا sign-function است. او در مقابل مدل سهگانهی پیرس، نظریهی نشانهشناسی غیرارجاعی را طرح میکند که براساس آن نشانهها اگرچه به اشیا یا حالاتی اینجهانی ارجاع دارند، اما بیش از آنکه خاصیت ارجاعی داشته باشند، برساختههایی فرهنگیاند و فرهنگ است که محتوای آنها را تعیین میکند. او هر پدیدهی فرهنگی را نوعی «ارتباط» میداند و قابل تحلیل. یعنی نشانه (یا نشانهکارکرد) را دیگر نمیتوان آنطوری که درمورد نشانهی زبانشناختی مرسوم بوده در اشاره به یک مرجع ثابت، مشخص و ایستا معنی کرد، بلکه ممکن است هر نشانهکارکرد دارای معانی مختلفی باشد یا به واقعیتهای متعددی در زمینهی فرهنگی-اجتماعی اشاره کند. مثلا، یک هشتضلعی قرمز ممکن است در آمریکا و آفریقا یک معنی واحد نداشته باشد چون در آمریکا بهدلیل کاربرد گستردهی فرهنگی معنای «ایست» میدهد. اما حتی در آمریکا هم معنی هشتضلعی قرمز ثابت نیست و ممکن است مثلا در کتاب درسی هندسه معنای دیگری داشته باشد. اکو یکی از بنیانگذاران مجله تخصصی مطالعات نشانهشناسی Versus است که در ایتالیا و اروپا اعتبار علمی بالایی دارد و بسیاری از نشانهشناسان شهیر جهان منجمله گرمس، پائولو فابری، ژاک فونتانی، کلود زیلبربرگ، اوگو وولی، و پاتریتسیا ویولی در آن قلم زده اند.
از میان بیشمار آثار نشانهشناختی اکو، تنها کتاب «نظریهی نشانهشناسی» (1387) بخت آن را داشته که به فارسی ترجمه شود. البته پیروز ایزدی این اثر را از روی نسخهی فرانسوی برگردانده که این دقت ترجمه را زیرسوال میبرد.
مذهب، مردمشناسی و مطالعات رسانه
اکو در دهههای پنجاه و شصت میلادی قبل از آنکه به نشانهشناسی رو بیاورد؛ به مطالعهی گسترده در زمینهی رسانههای جمعی پرداخت و با اینکه نظریهی مشخصی ارایه نداد، مقالههای پراکندهی او در این رشته بسیار تاثیرگذار بودهاند. مقالههای مجموعهی «خاطرات مینیمم» Diario Minimo (1963) و «آخرالزمان در تعویق» Apocalittici e integrati (1964) به بررسی موضوعات مختلفی از دنیای رسانههای جمعی از منظر جامعهشناختی میپردازند.
در سال 1988 در دانشگاه بولونیا، اکو مسئولیت پروژه ی مطالعاتی نامتعارفی را عهدهدار شد با نام «مردمشناسی غرب از منظر غیرغربیها» که بیشتر اعضایش را دانشمندان چینی و آفریقایی تشکیل میدادند. این پروژه در نوع خود بینظیر بود و برای نخستین بار بود که گروهی از دانشمندان شرقی با معیارهای خود و نه با پیروی از الگوهای دانش غربی به مطالعهی دانش و فرهنگ غرب و از موضع قدرت میپرداختند. نتیجهی این پروژهی بینالمللی ترافرهنگی کنفرانسی بود که درسال 1991 در شهر گوانگجو باعنوان «پیشقراولان دانش» برگزار شد. اما این پایان کار نبود و از آن پس سمینارهای مختلفی در ادامهی این مسیر برگزار شدند، منجمله «بدفهمیهای جستارِ امر جهانی» که دستاوردهای آن در کتاب ارزشمندی با نام «تکشاخ و اژدها» منتشر شد. این کتاب مشخصا به مطالعهی تاریخ شکلگیری دانش در چین و در اروپا می پردازد و بیشتر نظریهپردازان آن چینی هستند. در سال 2000 سمینارهای دیگری در مالی و بولونیا برگزار شدند که به بررسی تقابل مفهوم دانش در شرق و غرب میپرداختند. سلسله سخنرانیهایی که همچنان در شهرهای مختلف جهان مثل بروکسل، پاریس و پکن ادامه یافتند. «نظم و بینظمی»، «مفاهیم تازهی جنگ و صلح»، «حقوق بشر»، و «توازن و عدالت اجتماعی» از سرفصلهای این سلسله مباحث بودهاند. اکو که برنامهریز اصلی این سخنرانیها است، خود از داعیهداران گفتگوی بین شرق و غرب بهعنوان تنها راه ممکن به ارتباطات بینالمللی و فهم متقابل ملتها است و علاقهی بسیار او به زبان بینالمللی اسپرانتو ریشه در همین اعتقاد دارد.
او آثار متعددی نیز در زمینهی دین و ایمان به رشتهی تحریر درآورده که از میان آنها کتاب «ایمان یا بیایمانی؟» با ترجمه علیاصغر بهرامی (نشر نی، 1382) در دسترس فارسیزبانها است. گلچینی از چند رساله و مقالات مهم اکو نیز در مجلدهای مختلف و توسط مترجمان مختلف به فارسی برگردانده شدهاند که از میان آنها میتوان به «چگونه با یک ماهی آزاد سفر کنیم» (نشر نیکا، 1389) و «اسطوره سوپرمن» (خجسته کیهان، ققنوس 1384) اشاره کرد. در این میان نباید ویژه نامهی مجلهی بخارا را از قلم انداخت که شمارهی 52 خود (1385) را به اومبرتو اکو اختصاص داد و میتوان آنرا جامعترین معرفینامهی اکو به فارسی دانست.
این روزها اکو در آپارتمانی در میلان و یک خانه ویلایی در ریمینی سکونت دارد، در اولی کتابخانهای با ۳۰ هزار جلد کتاب و در دومی کتابخانهای ۲۰ هزار جلدی دارد. اومبرتو اکو از سال 1985 تاکنون بیش از ۳۰ دکترای افتخاری از دانشگاههای مختلف دنیا دریافت کرده و همچنان مشغول مطالعه و نوشتن است. او در جایی مینویسد: «برای فراموش کردن دنیای رنج آوری که در آن زندگی میکنیم هیچ چیز بهتر از تجسم دنیاهای دیگر نیست. لااقل آن وقتها این طور فکر میکردم. هنوز پی نبرده بودم که با تجسم دنیاهای دیگر ممکن است کارَت به تغییر دادن این یکی بکشد.»
شماره 359، شنبه 25 آبان 1391، ص20.