رقص با دوران طلایی

می 12, 2018 FD 0

پسرهایش با تفنگ‌های تیربارشان افتاده‌اند به جان هم. یادآوری آزاردهنده‌ای از گذشته‌ی اوست. گندِ تلویزیون است که نشسته روی شانه‌های معصوم‌شان. وقتی بچه‌های دهاتی می‌زنند […]

جایی که می‌خواستم جاودانه‌اش کنم

آگوست 3, 2017 FD 0

رمان‌ها و مجموعه‌داستان‌های چیماماندا انگوزی آدیچی جایزه‌های زیادی برده‌اند مثل جایزه‌ی اورنج ۲۰۰۷ و جایزه‌ی ملی حلقه‌ی منتقدان آمریکا در سال ۲۰۱۴. رمان‌هایش به بیش […]

پسر ريزه

آگوست 30, 2014 FD 0

آخرين برخورد من با برادرم سر يك ميز آنتيك بود. از آنجا كه مادرم بي خبر مرد عبارت نامفهومي در وصيتنامه اش بود، خيلي از ميراث خانوادگي به تملك دختر خاله ماتيلدا در آمد. آن موقع هيچ كس توان اعتراض به ادعاي او را نداشت . حالا نود و چند سالي دارد و ظاهرا پيري ، غارتگري هايش را درمان كرده .

در عشق اتفاقات مرموزی می‌افتد

می 3, 2013 FD 0

شهر کوچکي بود به اسم آدرياناپوليس، شصت مايلي يالتا در طرف خشکِ رشته‌کوه‌هاي کريمه؛ از ساحل با تاکسي  رفته بودم آن‌جا و منتظر هواپيماي مسکو […]

گفت و گو با مایکل اورتوفر

دسامبر 4, 2012 FD 0

مايكل اورتوفر متولد سال 1964 در اتريش است و در حال حاضر در نيويورك زندگي و كار مي‌كند. او در كنار حرفه وكالت، به نقد […]

متافیزیک چاقی

آگوست 3, 2012 FD 0

موضوع امروز متافيزيک چاقي است و من شکمِ مردي به اسم لارنس فارنس‌ورث هستم. من فضاي تنشم، بين ديافراگم و لگن خاصره‌ و امعا و […]