ادبيات و فرهنگ غني آفريقا با وجود گذشت سالها از رهايي ظاهري از قيد استعمار غرب هنوز بر بسياري از مردمان جهان ناشناخته ماند چرا كه درگرفتن جنگهاي خانمانسوز داخلي و نزاعهاي قبيلهاي بر سر حكومت عرصه را بر اشاعه يا معرفي ادبيات عمدتا شفاهي اين مردمان تنگتر كرد. اما ديري نگذشت كه برخي نويسندگان با تصرف و تسلط بر زبان استعمار (انگليسي و فرانسه) و شرح زندگي و باورهاي مردمشان توانستند صداي خود را به گوش جهان برسانند. هروقت صحبت از ادبيات آفريقا ميكنيم، بيترديد نام چينوآ آچهبه و شاهكار ادبياش «همهچيز فروميپاشد» را به خاطر ميآوريم، اثري از نويسنده و شاعر نيجريايي كه در كمتر از نيمقرن به پرخوانندهترين اثر ادبيات آفريقا تبديل شد و بهعنوان سرنمون رمان مدرن آفريقا به بسياري از آنتولوژيهاي ادبيات جهان راه پيدا كرد. اما اين شاعر هشتادوچندسالهي نيجريايي نخستين و آخرين قهرمان نبود، او ستارهي راهنماي نويسندگان نسلهاي بعد افريقا و نيجريه هم هست و بيترديد ميتوان گفت كه بسياري از نويسندگان معاصر آفريقا تاثيرپذيرفته از اويند. نويسندگاني كه حالا از تجربهي جنگ، زندگي در آفريقاي پسااستعمار، مهاجرت و معضلات زيرپوستي نوظهور جامعهي خود مينويسند. نسلي از نوقلمان جوان و در ميانشان، زنان جسور و اديب و تاريخآشنايي چون چيماماندا انگوزي آديچي.
آديچي در 15 سپتامبر 1977 در یکی از شهرهای كوچک ایگبو زبان نيجريه بهدنيا آمد و نوجواني را در شهري در جنوب كشور گذراند. پدر او استاد دانشگاه و مادرش نيز كارمند همان دانشگاه بود و اين زمينهي آشنايي او با كتاب و تحصيلات آكادميك چيماماندا در رشتهي داروسازي را سهلتر كرد. در همين حين او سردبيري مجلهي دانشگاهي «كامپس» را برعهده داشت اما يك سال بعد كشور خود را به قصد آمريكا ترك كرد و به تحصيل علوم سياسي در دانشگاه دركسل فيلادلفيا، و سپس در رشته نويسندگي خلاق (جانز هاپكينز) و مطالعات آفريقا (دانشگاه ييل) پرداخت و درحال حاضر به آموزش نويسندگي در دانشگاههاي نيجريه و ايالات متحده اشتغال دارد. چيماماندا نويسندگي حرفهاي را با انتشار مجموعه اشعار خود باعنوان «تصميمها» در سال 1997 و نمايشنامهاي با نام «به عشق ِ بيافريا» در 1998 آغاز كرد و چندي نگذشت كه نبوغ خود را با انتشار داستان كوتاه و دو رمان نشان داد و توانست جايزههاي مهمي مثل جايزه داستان كوتاه بيبيسي و اورنج 2007 را براي رمان خوشآوازهي «نيمي از خورشيد زرد» تصاحب كند. او تنها با سه عنوان كتاب توانسته در كمتر از دهسال نامزد يا برندهي دستكم بيست جايزه ادبي مطرح جهان باشد و موقعيت خود را بهعنوان مطرحترين چهرهي معاصر ادبيات نيجريه و آفريقا تثبيت كند. از آخرين افتخارات او راه يافتن به مجموعه داستان كوتاه معتبر «بيست [نويسنده] زير چهل [سال]» مجله نيويوركر است كه سال 2010 منتشر شد.
شعاع خورشيد زرد برِ خاك سياه
ناگفتههاي زندگي در نيجريهي مدرن، گذار از نوجواني و خامي به پختگي، جدال خير و شر و سنت و تجدد در آفريقاي بعد از استعمار و تجربهي مهاجرت را ميتوان از درونمايههاي اصلي داستانهاي آديچي برشمرد. او كه داستانهايش را به انگليسي مينويسد، نخستين رمانش گل خطمي بنفش (Purple Hibiscus) را در سال 2003 توسط انتشارات آلگونكين منتشر كرد. داستان «گل خطمي بنفش» در نيجريهي پسااستعماري اتفاق ميافتد، در كشوري كه دچار بيثباتي سياسي و دشواريهاي اقتصادي است. شخصيت اصلي داستان «كامبيلي آچيكه» و برادر بزرگترش «جاجا» زندگي نسبتا مرفهي در شهر انوگو دارند، خانهشان زيبا است، پدر و مادر به آنها خوب ميرسند و در مدرسه ميسيونرها درس ميخوانند. گرچه از حرفهاي كامبيلي پيدا است كه شرايط آنقدرها هم خوب نيست. در آستانهي كودتايي نظامي كامبيلي و برادرش را به خانهي خالهشان كه استاد دانشگاه است ميفرستند و اين فرصتي است براي دو كودك تا آزادي، شادي، و تفكر را تجربه كنند. با بازگشت به خانه، كامبيلي در جستجوي راهي است براي برگرداندن عشق و آزادي به خانوادهي خود.
«گل خطمي بنفش» از زبان راوي اول شخص روايت ميشود و برخلاف زبان سادهاش، آهنگين است و واژهها موسيقي خاص خودشان را دارند، موسيقياي كه آديچي خود در مصاحبهاي گفته ملهم از موضوع و فضاي داستانهايش هستند. نويسنده و هم راوي داستان زن است و حواس زنانه جابهجا در اثر خودنمايي ميكنند. هر فصل با تصوير گلي آغاز ميشود و طراوت زنانگي را با زيبايي و هراس ميآميزد، هراسي كه برآمده از خشونت خانوادگي و اجتماع است و با درگرفتن جنگ و كودتا تشديد ميشود. «گل خطمي بنفش» نهتنها توانست برندهي جايزه هارستون-رايت لگسي براي بهترين داستان اولي در سال 2004 شود، كه در همين سال نامزد جايزه اورنج، و نامزد جايزه بوكر هم شد و در سال 2005 هم جايزه نويسندگان كشورهاي مشتركالمنافع بريتانيا را مال خود كرد. اين كتاب همچنين در برنامه دروس دانشگاهي و پيشدانشگاهي ايرلند، برخي دانشگاههاي آمريكايي و همينطور برخي مدارس اروپايي گنجانده شده است.
اما شهرت جهاني آديچي بيشتر بهخاطر دومين كتابش «نيمي از خورشيد زرد» است. اين رمان كه در سال 2006 توسط Knopf/Anchor منتشر شد روايتگر داستان زندگي دو خواهر است بهنامهاي اولانا و كاينيني در گيرودار جنگ بيافرا در نيجريه، جنگي كه در سالهاي 1967 تا 1970 براثر نزاعهاي سياسي و قبيلهاي و بهتحريك دولتهاي خارجي طالب نفت اين خاك درگرفت و درپي تلاشهاي منطقهي بيافرا براي تشكيل يك جمهوري مستقل در جنوب به دو كودتاي خونين انجاميد. ماجراهاي اين دههي پرآشوب از نگاه پنج شخصيت اصلي كتاب روايت ميشوند: اوگوو نوكر خانهزاد سيزدهسالهاي كه براي اودنيگبو، استاد دانشگاه با تفكرات انقلابي كار ميكند. اولانانا، معشوقهي جوان و زيباروي استاد كه خانه و خانوادهاش را در لاگوس به عشق استاد ترك كرده، و ريچارد، جوان انگليسي محجوبي كه دل در گرو خواهر دوقلوي اولانانا، كاينيني دارد. «نيمي از خورشيد زرد» بيش از آنكه قصهي استاد و نوكر خانهزاد باشد، قصهي درد و رنج حاصل از جنگ و مصيبتهايي است كه بر مردم عادي تحميل ميكند، قصهي روانزخمهايي كه هرگز خيال خوب شدن ندارند. در اين اثر آديچي با استعدادي بينظير و نگاه دقيق و درگيرِ حوادث توانسته تاريخ اين منطقه را در داستان خود جاودانه و خواندني كند. اين كتاب جايزهي كتاب آنيسفيلد-ولف در بخش داستاني، جايزه فرامرزي پن، و جايزه اورنج سال 2007 را براي نويسندهاش به ارمغان آورد و كمي بعد در سال 2008 جايزهي آيندهي نيجريه (نويسنده جوان ِ سال) و جايزه نبوغ بنياد مكآرتور با ارزشي حدود 500 هزار دلار را نصيب آديچي كرد. در پي موفقيت كتاب در همان سال ساخت اقتباسي سينمايي از روي اين رمان كليد خورد كه فيلمنامهي آن را بييي باندل نوشته است.
ادبيات نيجريه، همچنان ناشناخته در ايران
از ميان آثار چيماماندا آديچي تنها يك كتاب اقبال آن را داشته كه به فارسي ترجمه شود، مجموعه داستانهاي كوتاه او با نام The Thing around Your Neck (چيز دور گردنت) كه در سال 2009 به بازار كتاب آمد و نام او را بار ديگر در چهار جايزه ارزشمند جهاني منجمله جايزه بين المللي داستان كوتاه فرانك اكانر مطرح كرد، در سال 1388 با ترجمهي زهره فرجي باعنوان «چيزي كه دور گردنت حلقه ميزند» توسط نشر علم به فارسي منتشر شد. اصل كتاب شامل دوازده داستان كوتاه است اما مترجم تنها هشت تاي آنها را به فارسي برگردانده. پيش از آن (1387) تكداستاني از آديچي را اسدالله امرايي ترجمه و در شمارهي 90 ماهنامهي گلستانه چاپ كرده بود. اين كتاب در كنار چندين ترجمهي موازي از نخستين رمان چينوآ آچهبه (همهچيز فرو ميپاشد) تقريبا تمام آنچيزي است كه از ادبيات نيجره در ايران منتشر شده است كه همينها هم به دلايل مختلف نديده گرفته شدهاند (و توجه كنيد ترجمههاي موازي درحالي انجام شدهاند كه آچهبه حدود هشت رمان و چهار كتاب كودك ديگر و چندين مجموعه داستان كوتاه و شعر و رسالات ادبي انتقادي ارزشمند در كارنامهي خود دارد).
تمام شخصيتهاي زن مجموعهي «چيز دور گردنت» پيوندي روشن با كشورشان نيجريه دارند يا در غربت دلتنگ وطناند. به بيان ديگر، نيجريه شخصيت اصلي داستانهاي كوتاه او است كه با مجموعي از رنگها، بوها، صداها و ارتعاشات توي هوا احساس ميشود.
اما كتاب درونمايهي ديگري هم دارد، سرخوردگي از برخورد غرب با مهاجر و نويسندهي آفريقايي. داستانها پرند از زنهاي نيجريايي كه به بشارت سرزمين شير و عسل پا به آمريكا گذاشتهاند و چيزي جز نااميدي و سرخوردگي نيافتهاند. اين روحيهي ضداستعماري در ميان نسل جوان نويسندگان نيجريه چيزي نيست كه با گذشت تاريخ و بيرون راندن استعمارگر تمام شده باشد. آديچي در كنار نگاه صريح و جسورانهاش به اوضاع سياسي كشور و نمايش بيپردهي خشونت در خانوادهاي مردسالار و خشكهمذهب، و باوجود تمام جذابيتهاي فرهنگ آزاد آمريكايي، زيربار سياهنمايي مطلوبِ غرب نميرود. در يكي از داستانهاي اين مجموعه با گروهي از نويسندگان خوشآتيهي آفريقايي آشنا ميشويم كه عازم سميناري ادبي در آفريقاي جنوبياند، سميناري كه حامي مالياش به شكل كنايهآميزي سفيدپوست است. حامي سفيدپوست از آنها ميخواهد كه تنها دربارهي جنگ، نااميدي، قحطي، گرسنگي و ديگر تصورات كليشهاي رايج غرب دربارهي آفريقا بنويسند، و نه از تجربهي زندگي امروزشان بهعنوان ملتي كه ميكوشد بهسرعت راه پيشرفت و ترقي را طي كند.
تجربهي جنگ، روانزخم كشتار، كودتا و ناآراميهاي داخلي، جنگِ نفت و دخالتهاي بيگانگان در امور داخلي، و دستآخر داغ استعمار بر پيشاني آفريقا عناصري هستند كه در كنار ديگر تشابهات فرهنگي پتانسيل جذب خوانندگان ايراني را دارند و در صورت ترجمه بعيد نيست آديچي در ميان فارسيزبانان هم به خوانندهاي محبوب تبديل شود.
شماره 357، شنبه 13 آبان 1391
Leave a Reply