تبرکنامه‌ها: شمس الرحمان

نقل‌قول‌های گشایشگر آثار را بسیار دوست دارم و مدتی است جمع‌آوری می‌کنم. کتیبه در معماری، سرلوحه در ابتدای کتاب، یا همان تبرکنامه در اثر نقشی فراتر از زیور و تزئین دارد. تبرکنامه نشان ازنق ارادت نویسنده تیزبین به مرام و اندیشه‌ی نویسنده‌ای دیگر دارد، احترام به پیشکسوتی است که راه نوشتن را برای نوقلم هموارتر کرده. گاهی تبرکنامه در چند خط، خلاصه‌ و چکیده همه آن چیزی است که نویسنده سعی کرده در دویست سیصد صفحه بگوید و خودش خوب می‌داند که نتوانسته است. تبرکنامه اسم رمز ورود است، رمزگانی آشنا بین نویسنده‌ی جوان و نامجو و خواننده‌ی کهنه‌کار. گاهی هم یادآورانه است، در حق نویسنده و شاعری که به رغم کیفیت، مهجور مانده و عمرش به روزگار همرسانی‌ها قد نداده. تبرکنامه‌ روایتی است مستقل و هم سوار و سایه‌گستر بر متن اصلی.پیرامتنِ تبرکنامه گاهی به قدر خود اثر ارزش خواندن و ژرف‌اندیشیدن دارد.

تبرکنامه‌ی نخست را از کتابی انگلیسی به قلم نویسنده‌یا بنگلادشی انتخاب کرده‌ام که از شاعر شهیر بنگلادش، شمس‌الرحمان فاروغی یاد کرده است:

آزادی! تو

کاژه‌یی در باغی،

آوای فاخته‌یی؛ برگ‌های براقِ انجیر هندیی،

دفتر ِ شعر منی، که هرچه خواست دلم

بنویسم

Be the first to comment

Leave a Reply

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد


*