یوزف کنراد و تنهایی‌‌هایش


سوم دسامبر 1857 (یک قرن و نیمِ پیش) روز تولدش بود، جوان یتیم و تنهای لهستانی که هرچه از قبلِ سیاسی‌کاری‌های خانواده بد آورد و آواره شد، ثروت همان خانواده راه درخشان دریا را بر او هموار کرد تا جایی که بالاخره خانه‌اش را در نیروی دریایی انگلستان پیدا کرد و یوزفِ غریب و بی‌کسِ ما «جوزف» شد با شناسنامه انگلیسی.
می‌گویند هیچکدام از داستان‌های جوزف کنراد نمی‌فروخته تا اینکه با دختر تایپیست جوانی به نام جسی ازدواج می‌کند و دختر انگار که مفتاح درهای بسته باشد. پاقدمِ او جوزف با آمریکایی‌های خوشنامی مثل هنری جیمز و استیون کرین دوست می‌شود و زیر سایه‌ی آنها است که قلمش غوغا می‌کند.
بعد از این سال‌های طلایی کنراد دیگر روی خوش ندید، مردم گرفتار جنگ جهانی و مرگ و ماتم بودند و بعد از جنگ هم مشغول به کار مرمت زندگی‌های از هم گسیخته‌ی خویش، و قصه‌های دریا دیگر رغبتی در کسی نمی‌انگیخت. کار استاد کنراد به تنهایی و انزوا کشید و…سرانجام در ماه اوت 1924 دق کرد

شرح عکس: جوزف کنراد را می‌بینیم کنار الن گلاسگو، از نویسندگان آمریکایی مشهور آن دوران.

پ.ن. ویراست جدید «فریای هفت جزیره» در نشر بیدگل به چاپ دوم رسید

Related

کتاب صوتی فریای هفت جزیره

کتاب صوتی داستان «فریای هفت جزیره» نوشته جوزف کنراد و ترجمه فرزانه دوستی توسط موسسه لوح دیگر و با صدای…

مصاحبه با ایسنا درباره جایزه استاد ابوالحسن نجفی

فرزانه دوستی می‌گوید: مشکل امروز ما تعداد زیاد مترجمانی است که جزیره‌ای و بی‌خبر از هم کار می‌کنند، و چون همگی در انتخاب خودشان به جایزه ادبی یا موج‌های خبری مشابهی وابسته‌اند، همین موج ترجمه را در کشور خودمان ایجاد می‌کنند و ناگزیر دچار مسابقه سرعت در انتشار کتاب می‌شوند که بعضاً بر کیفیت کتاب تاثیر می‌گذارد.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *