اگر از ما سرتری
حواست باشد به شکل این پیروزی
هرچه تجلیل کنند
هرچه شهرها تمجیدت کنند
هرچه که فتوحات نمایان در ایتالی و تسالی
هرچهقدر که شریف و عزیز
حتا اگر طرفدارانت در رم به تو رأی داده باشند
شادی و پیروزیات جاودانی نیست
دیگر خودت را برتر و بالادست نمیبینی،
چهطور میشود وقتی که
تئودوتوس* در اسکندریه، در طبقی غرقِ خون
برایت سرِ پمپیوسِ بیچاره را پیشکش آورده
و فکر نکنی که جان خودت در امان است
که درحصارِ گماشتگانی بیتهدید و خطر
آنها هم نمیتوانند جلوی اتفاقات ترسناک و خطرناک را بگیرند
شاید همین ساعت و روز
در خانهی همسایهی خودگماردهات
تئودوتوس، مجرد و نامرئی
طبق بهدست سرِ دیگری را پیشکش کند.
* تئودوتوس (مرگ 42 ق.م.) سخنور و آموزگار علم بدیع که بطلمیوس سیزدهم شاه مصر را به قتلِ پمپیوس، فرمانروای سیاسینظامی مقتدر در جمهوری روم، مجاب کرد. هم او اولین کسی بود که سر پمپیوس و انگشترخاتم او را پیشکش نزد شاه برد. مخاطب شعر مشخصاً همین پادشاه است.
- از کتاب بقیه را به اهل هادس میگویم، ترجمه محمد طلوعی و فرزانه دوستی، انتشارات اچ اند اس مدیا
Leave a Reply