رقص با دوران طلایی

پسرهایش با تفنگ‌های تیربارشان افتاده‌اند به جان هم. یادآوری آزاردهنده‌ای از گذشته‌ی اوست. گندِ تلویزیون است که نشسته روی شانه‌های معصوم‌شان. وقتی بچه‌های دهاتی می‌زنند و می‌رقصند و می‌خوانند و گل‌های وحشی جمع می‌کنند، پسرهای خودش از صخره‌ای به صخره‌ی دیگر می‌پرند و مثلن آدم می‌کُشند. این کار خطاست، و همین اعصاب‌ش را خراب می‌کند، اما دل ندارد صداشان کند و توضیح بدهد که تقلید کردنِ عربده‌کشی‌ها و ادای آدم‌های رو به مرگ را درآوردن باعث دامن زدن به سوءتفاهمی جهانی‌ست. همه دچار سوءتفاهم‌ند، این را از سر تکان دادن‌های زن‌ها موقع فکر کردن به کشوری که حتا اسباب‌بازی کودکان‌ش هم تفنگ است، می‌فهمد.
سال‌ها پیش شنیدم که می‌گفت ما و رفقامان و آن ملتی که مثل مایند چون قادر نیستیم با مسائل حال حاضر روبه‌رو شویم مثل یک آدم بزرگ فلک‌زده رو می‌آوریم به دورانی که فکر می‌کنیم همه چیز شادتر و ساده‌تر بود و میل‌مان به بازسازی گذشته نتیجه‌ی همین عیبِ بی‌درمان است.

مجموعه داستان دوران طلایی مشتمل بر شش داستان است به نام‌های شناگر و دوران طلایی و بدرود برادرم و ای شهر رویاهای قمصور و روز معمولی و رادیو بزرگ. و یک اثر به نام “چند شخصیت

که دیده نخواهند شد” که می‌توان از آن به عنوان موخره‌ای یاد نمود که مانیفست چیور است درباره‌ی ادبیات. چیور را چخوف آمریکا لقب داده‌اند (چخوف حومه‌ها) با واکاوی‌یی که از طبقه‌ی متوسط و حومه‌نشین می‌نماید. او روایت‌گر سیاهی‌ها و پلشتی‌های اجتماع است که آن‌ها را با زبانی آرام و با یک شلختگی بسیار زیبا روایت می‌کند که طنز بسیار نابی را نیز در خویش همراه دارد. چیور برای مخاطب توضیح می‌دهد که چه اتفاقی پس از مدرنیته رخ می‌دهد زیرا خود (شخصیت) در آن موقعیت زیسته و دردش درد مشترک او با مردمی ست که در میان‌شان بوده و بدین‌سان این تجربه‌گرایی رئالیستی او را به سمت روایت رئالیستی می‌برد ولی با تکیه بر روحیات راوی گاه از سورئالیسم‌های شاعرانه به رئالیسم می‌پردازد و با آن شوخی می‌کند و هم‌چنین با مفاهیم انسان و معنویت بازی می‌کند که آیا معنویت از درون بی‌معنا‌ست یا انسان بی‌معنویت یا انسانی که معنویت را برمی‌گزیند. او به زیبایی این بازی را پیش می‌برد و با طنز سیاه خود بسان یک اعتراضی آرمانی و اخلاقی هر شخصیت‌ش را به یک پدیده‌ی منحصربفرد محیطی بدل می‌کند. مهم‌ترین ویژگی چیور در خلق شخصیت‌هایی ست که مخاطب انگاری آن‌ها را از جای‌گاهی با فاصله می‌نگرد و با آن‌ها همراه نمی‌شود‌.
چیور مادام کارهای متاخرش را بیش‌تر دوست داشت و اعتقاد داشت بایستی ابتدا آن‌ها را خواند. در این مجموعه نخست سه داستان از کارهای آخر او آورده شده است.

— از صفحه‌ی اینستاگرامِ کتاب‌های مهیای رقص‌اند

Be the first to comment

Leave a Reply

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد


*