اشباح داروین

خرید کتاب

نویسنده: آرییل دورفمن   

مترجم: فرزانه دوستی

ژانر: داستانی

تعداد صفحات: 296

شابک: 8-33-7425-622-978

سال چاپ: 1403

وضعیت چاپ: دوم

قطع: رقعی

جلد: شومیز

|رمان «اشباحِ داروین» نوشتۀ آریل دورفمن

آمیزه‌ای از تاریخ و تخیل. رمان «اشباح داروین» یک رمان انتقادی با نگاه به موضوع کشف امریکا و عواقب هولناک آن برای بومیان این قاره است و نیز روایتی از رابطۀ میان نظریۀ تکامل داروین با سرنوشت بومیان استعمارشده.
آریل دورفمن در رمان «اشباح داروین» تاریخ، خاطره‌نگاری و فانتزی و تخیل را باهم می‌آمیزد و از خلال رمانی با مایه‌های رئالیسم جادویی، کشف امریکا و پیامدهای آن را از منظر ستم‌کشان و حذف‌شدگان و مطرودان روایت می‌کند.
رمان «اشباح داروین» یک رمان چندصداییِ خواندنی از نویسنده‌ای‌ست که در آثارش همواره به موضوع خیر و شر نظر دارد و در رمان «اشباح داروین» نیز، از خلال طرح مسئلۀ استعمار، به همین موضوع پرداخته است.
متن اصلی رمان «اشباح داروین» اولین بار در سال 2018 منتشر شده است.

مروری بر رمان «اشباح داروین»
آریل دورفمن در رمان «اشباح داروین» به مسئلۀ بومیان امریکا و ظلمی که پس از کشف این قاره به آن‌ها شده و تجربه‌های هولناک آن‌ها، به‌واسطۀ این کشف، پرداخته است و همچنین به تأثیر نظریۀ داروین بر سرنوشت بومیان. نقطۀ آغاز رمان «اشباح داروین» یازدهم سپتامبر سال 1981 میلادی است، اما رمان به این دورۀ زمانی محدود نمی‌ماند و نویسنده ما را با خود به گذشته‌ای دور، در قرن نوزدهم میلادی، می‌برد؛ گذشته‌ای که بر اکنون شخصیت اصلی رمان «اشباح داروین» تأثیر گذاشته است. در رمان «اشباح داروین» داستان مردی را می‌خوانیم که در روز تولد چهارده‌سالگی‌اش، در یازدهم سپتامبر سال 1981، با عکسی مواجه می‌شود که پدرش آن را با دوربین پولاروید از او می‌گیرد. در عکس اما تصویر شخصی دیگر ظاهر می‌شود. این شخص کیست و چه نسبت و رابطه‌ای با پسرک دارد؟ این پرسشی‌ست که سرانجام شخصیت اصلی رمان «اشباح داروین» و معشوقۀ او را به سفری پرماجرا به قرن نوزدهم میلادی می‌کشاند. رمان «اشباح داروین» رمانی دربارۀ جستجوی هویت در متن تاریخ استعمار و ستم استعمارگران بر استعمارشدگان است و کندوکاوی در عواقب استعمار و بحران‌های بنیادینی که استعمار پدید آورده است. دورفمن در رمان «اشباح داروین» صدای حذف‌شدگان تاریخ استعمار را به متن رمان احضار کرده است. این رمان متشکل از صداهای گوناگونی‌ست که هریک وجهی از ماجرای تلخ استعمار را نمایان می‌کنند و در کنار یکدیگر داستانی پرماجرا را می‌سازند. در رمان «اشباح داروین» همچنین، چنانکه پیش‌تر نیز اشاره شد، نقطۀ تلاقی استعمار و نظریۀ داروین دربارۀ تکامل و تأثیر این‌ها بر سرنوشت بومیان امریکا به نمایش گذاشته شده است. این‌گونه است که پای بخش‌هایی از خاطرات چارلز داروین نیز در این رمان به میان می‌آید. 


در بخشی از رمان «اشباح داروین» می‌خوانید: «پدرم می‌خواست با پولاروید آن لحظۀ خوشبختی خانوادگی را جاودانه کند، پولارویدی که خودش اختراع کرده و با حضورِ ستارۀ سینما، جیمز گارنر، به میلیون‌ها تماشاگر تلویزیون معرفی کرده بود. کلیک! همین. یک کلیکِ دوربین که هستیِ مرا دو نیم می‌کند. قبل از کلیک و بعد از کلیک. پیامدهایش را دقیق یادم هست. یک لحظه بعد از آن، که پدرم با شوق رولِ عکس فوریِ سلولوئیدی را تحویل گرفت و بقیۀ ما را کنار زد و منتظر ظهور عکسی شد که همواره چون شبحی از میان مادۀ خاکستری برمی‌خاست. همه‌اش همین، همان حال که مادرم با تب‌وتاب بی‌مانندش مرا می‌بوسید و بغل می‌گرفت و برادرهایم آواز مسخرۀ تولدت مبارک می‌خواندند و آرزوهای خوب می‌کردند که قرار بود برای هرکسی روی زمین برآورده شود، جز من.
وای از چهرۀ پدرم. جوری خیره مانده بود به آن دملِ چرکی شبیه من روی عکس پولاروید که انگار شیطانِ مجسم بود. که بود، واقعاً هم بود، و من تا سال‌ها خیال می‌کردم خود شیطانِ مجسم است. اما به چشم‌های خودش اعتماد نداشت و زیر لب می‌گفت نه، نه، نه. بعد مدرک جرم را در جیبش چپاند و جوری در جیب مچاله‌اش کرد که انگار جای عکس، کرمی زهرآلود بود.»

درباره این کتاب