نقد و معرفی رمان بیداری؛ سارا بوریائی

نقد و معرفی رمان بیداری، سارا بوریائی، وبسایت کاواک

رمان بیداری نوشته کیت شوپن نخستین‌بار در سال ۱۸۹۹ منتشر شد. این کتاب با صداقتی که نویسنده در توصیف خیانت در روابط زناشویی به کار گرفته بود، تعجب و حیرت بسیار مخاطبان را به همراه داشت. مخاطبی که به داستان‌های

عاشقانه اواخر دوره ویکتوریایی عادت داشت، با مشاهده نمایشی که شوپن به راه انداخته بود شگفت‌زده شد؛ نمایشی که نقش اول آن را زنی بر عهده داشت که در ازدواجی خفقان‌آور به دام افتاده و در طلب عشقی جسمانی و پرشور، خارج از محدوده خانه است.

 گذشته از برخورد غیرمعمول شوپن با موضوعی که در زمان خود بحث‌برانگیز بود، رمان بیداری امروزه به دلیل دارا‌بودن خصایص ادبی ویژه بسیار موردتحسین است. ادموند ویلسون آن را اثری با قلمی «زیبا و مهارنشدنی» توصیف می‌کند. دی اچ لارنس درباره رمان بیداری می‌گوید: گرچه موضوع خیانت دیگر چندان موضوع تکان‌دهنده‌ای نیست اما تعداد کمی رمان هست که با دیدی روانشناسانه از زنی بگوید که خود را درگیر روابط نامشروع کرده است. کیت شوپن در رمان بیداری هنر و صداقت را با یکدیگر ترکیب می‌کند.

رمان بیداری، گامی در راه رسیدن به برابری جنسیتی

شاید شما نیز بارها شاهد بوده‌اید که زنی بخواهد از زن‌ستیزی و تبعیض جنسیتی صحبت کند و سخنان خود را با این جمله آغاز کند که «من زیاد فمینیست نیستم اما…»، گویی بهتر است ابتدا فاصله‌ را میان خود و این واژه مخوف رعایت کند و هرگونه رابطه‌ای را با فمینیسم منکر شود. گویی این‌که خود را فمینیسم بخواند خودبه‌خود شأن زن را چند پله پایین می‌آورد و به مقام موجودی زهرآلود، ناپاک، ضد‌زن، خشن و جهنمی می‌رساند؛ که کاری جز تحقیر مردان این کره‌ی خاکی و فریادکردن حقوق زنان از پشت‌بام در اولین فرصت ممکن بلد نیست!

خانم‌ها و آقایان توجه کنید! فمینیسم دیگر آن‌قدرها بی‌رحم نیست. حداقل نه به بی‌رحمی دهه‌ی ۸۰ و ۹۰!

این‌ها را گفتم تا ناخوشایندآمدن رمان بیداری را به ذائقه برخی دوستان توجیه کرده باشم.

چرا از ادنا (شخصیت اصلی داستان) تا این حد نفرت دارید؟ چون عوضی و خودخواه است؟ چون عاشق مردی می‌شود که شوهرش نیست و مانند اغلب زنان خود را فدای همسر و فرزندانش نمی‌کند؟ ادنا را دوست ندارید زیرا خارج از نقش‌های جنسیتی خود در قالب همسر و مادر عمل می‌کند؟

این درحالی است که رمان‌های بزرگسالان اروتیک جدید (البته اگر بتوان آن‌ها را «رمان» دانست زیرا نامی درخور برای آن‌ها وجود ندارد!) که مملو‌اند از تبعیض جنسیتی، زن‌ستیزی و کلیشه‌های منزجرکننده و تنها سرعت قدم‌های جامعه را به سوی برابری کندتر می‌کنند و درنهایت پیوند دوباره‌ی زن و مرد و سرپاشدن ازدواج شکست‌خورده‌شان را به تصویر می‌کشند، کم خاطرخواه ندارند (که بیشترشان هم زن هستند)!

ادنا پونتلیه رمان بیداری، بیداری و اشتیاقش را برای انفصال از اجبارها و تحمیلات جامعه روایت می‌کند. او «انحراف» وجودش را می‌پذیرد و سعی دارد با این آگاهی از خود، با خود کنار بیاید. ادنا خواهان گذر از طیف گسترده‌ای از اعمال و عواطف انسانی است که ممکن است هرکدام مبهم و به لحاظ اخلاقی غیرموجه باشند.

و آیا تمام حرف فمینیسم همین نیست؟ به قول ربکا وست، فمینیسم عقیده‌ای افراطی است که زنان را نیز بخشی از مردم می‌داند.

یک زن در وهله نخست باید به‌عنوان یک انسان شناخته و پذیرفته شود-ناقص، معیوب، خودخواه، حتی مادری بد و همسری وظیفه‌نشناس، درست به همان‌گونه که جامعه مردان بد و پدران بد را به همان‌گونه که هستند می‌پذیرد و با بسنده به چند کلمه نکوهش از آن‌ها می‌گذرد. گویی پدر بدی بودن قابل‌قبول است اما مادر بدی بودن توهین به مقدسات است.

شوهر ادنا به اندازه‌ی او در ترک فرزندانش مقصر است. او نقش پدری را به چند حداقل مانند خرید بادام‌زمینی و اسباب‌بازی و سخنرانی درباره تربیت آن‌ها محدود می‌کند بی‌آنکه زحمت به دوش‌کشیدن بخشی از این بار را به خود بدهد. گویی رشد و تربیت فرزندان تنها نیازمند حضور بی‌کم‌وکاست مادر است و پدر می‌تواند به حضوری سطحی بسنده کند و مشغول امورات خود باشد.

هستند رمان‌هایی که مخاطب را به ترحم نسبت به شوهران خائن و بی‌مسئولیت وامی‌دارند و حتی سعی دارند ناتوانی آنها را در پای‌بندی به پیمان زناشویی منطقی جلوه دهند؛ اما وای از آن روزی که جای زن و مرد در این دست داستان‌ها عوض شود؛ آ‌ن وقن است که القابی مانند «فاحشه» و «شلخته» را به زن نسبت می‌دهند.

تفکر مرسوم در جامعه آن است که زنان می‌بایست نمونه‌ی کمال مطلق باشند: فرشته‌ای دلسوز، بافکر، همیشه مطیع و همواره آماده تا خود را در نقش همسری خوب و آماده‌به‌خدمت ثابت کنند و با لبخندی شیرین و از سر اجبار تا ابد خود و خواسته‌های خود را منکر شوند. و جامعه پر است از زنانی که در برزخی میان خود و نقش‌های تحمیل‌شده بر آن‌ها لنگ می‌زنند.

ادنایی که کیت شوپن در کتاب بیداری می‌آفریند کامل نیست و از این نظر بسیار نزدیک و ملموس و انسانی است. ادنا درون همه ماست. آن‌چه ادنا را در نظر خواننده به الگوی شجاعت تبدیل می‌کند امتناع او از تن‌دادن به هنجارهای اجتماعی‌ است که می‌خواهند وجود او را به یک همسر و مادر محدود کنند.

برگردان فارسی رمان بیداری اثر کیت شوپن با ترجمه فرزانه دوستی و به کوشش انتشارات بیدگل در دسترس علاقه‌مندان قرار گرفته است.

Be the first to comment

Leave a Reply

ایمیل شما نمایش داده نخواهد شد


*